سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گریه می کرد، داد مــــی زد
می گفت: می خوام صورت برادرم را ببوسم...

اجازه نمی دادند!

یکی اومد و گفت: خواهرشه، عیبی نداره، بذارید ببوسه خب

گفتند: نمی شود، اصرار نکنید

با ناله و گریه التماس می کرد و گفت: چرا نمی ذارید، من خواهرشم، می فهمید؟!
خواهرشم...


گفتند تشریف بیارید ببنید:


http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/makarem007/50.JPG

این شهـــید سـر ندارد...




تاریخ : چهارشنبه 90/8/18 | 6:36 عصر | نویسنده :